درس های کارآفرینی از جک ما (بنیان گذار علی بابا)

درس اول:
ایده ها و رویاهای خود را پرورش دهید. حتی اگر الان، سرمایه گذاری جهت عملی کردن آنان در دسترس نباشد.

درس دوم:
تسلیم شرایط محیطی و مکانی نشوید. جهان دیجیتال، محصور شدنی نیست.

درس سوم:
افراد و دوستان خوبی براي خود پیدا کنید و به مشتریانتان عشق بورزید. تلاش کنید زیاد یاد بگیرید.

درس چهارم:
من در سال ۲۰۰۰ گفتم اگر ۹ خرگوش در جهان وجود داشته باشد، اگر بخواهید یکی از آنان را شکار کنید، کافی است به یکی از آنان خوب فکر کنید و بر روی گرفتن آن تمرکز کنید! تاکتیک خود را تغییر دهید، خرگوش را تغییر ندهید!

درس پنجم:
فرصت های زیادی پیش روی ما است. تمام را نمی توان به دست آورد. اگر یک فرصت خوب را به دست آورید کافی است. مسیر پیشرفت را مرحله به مرحلی طی کنید.

درس ششم:
یکی از دلایل عمده ای که سبب می شود افراد فعال در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات، در ایجاد یک محیط کارآفرینی و بسترسازی یک کسب و کار اینترنتی، با شکست یا موفقیت های بسیار ضعیف روبرو شوند، آن است که آنان فناوری اطلاعات را خوب می شناسند ولی طرز ارائه آن در محیط کسب و کار را نمی دانند و مشتریان از کسب و کار آنان استقبال نمی کنند.

کانال تلگرامی ما 

https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg

لی براور نویسنده و متخصص کسب ثروت در یکی از سمینارهایش داستانی در مورد یک سنگ جادویی گفت.

احتمالاً تا به حال شرایطی پیش آمده که بعضی افراد بگویند: ((شرایط بر وفق مراد نیست)) و یا اینکه ((اوضاع خراب است)). به اعتقاد من کسانی که این جملات را بکار می برند فرصت های زیادی را از دست می دهند. اجازه بدهید داستانی برایتان بگویم که در زندگی شخصی من اتفاق افتاد. به خاطر دارم که یکبار در زندگی خانوادگی با مشکل روبرو شدم. تکه سنگی را پیدا کردم و آن را در جیبم گذاشتم و با خودم عهد کردم که از این پس هربار این سنگ را لمس کردم بابت هرآنچه در زندگی دارم خدا را شکر کنم. بنابر این هر روز صبح که از خواب بیدار می شدم سنگ را در جیبم می گذاشتم و به چیزهایی فکر می کردم که بابت داشتنشان خدا را شکر می کردم. شب ها سنگ را از جیبم بیرون می آوردم و فردا صبح دوباره آن را داخل جیبم می گذاشتم. با اینکار تجارب زیادی کسب کردم یک ندای درونی به من می گفت که چیزهای زیادی در زندگی من وجود دارد که باید بابت آنها خدا را سپاس گذار باشم. اگر این گونه نبود سنگ در قفسه می ماند و من هیچ وقت آن را در جیبم نمی گذاشتم. یک روز زمانی که داشتم از حیابان عبور می کردم با یک مرد آفریقایی برخورد کردم و همان لحظه سنگ از داخل جیبم بیرون افتاد. مرد در مورد سنگ از من پرسید و من همه چیز را برایش توضیح دادم و او نامش را سنگ سپاس گزاری گذاشت.
دو هفته بعد آن مرد ایمیلی برایم فرستاد که محتوای ایمیل از این قرار بود.
پسرم به نوعی هپاتیت مرگبار مبتلا شده و در حال مرگ است. اگر ممکن است سه سنگ سپاس گذاری برایم بفرست.

سنگ سپاس گزاری یک سنگ معمولی بود ک من آن را از داخل یک رودخانه پیدا کرده بودم بنابر این به خواسته ی او جواب مثبت دادم. می خواستم سنگ هایی که برایش می فرستادم سنگ هایی خاص باشد برای همین به رودخانه رفتم و سه سنگ که شکلی خاص داشتند را برداشتم و برای او فرستادم.
حدود چهار پنج ماه بعد آن مرد دوباره ایمیلی برایم فرستاد و در آن نوشته بود.
پسرم حالش خوب شده و ما هزار سنگ سپاس گذاری جمع کردیم و هر کدام را به قیمت ده دلار به فروش رساندیم و پولی را برای امور خیریه جمع آوری کردیم. از شما متشکرم.

یکی از موثر ترین فواید قدردانی در فرآیند آفرینش نهفته است زیرا هر آنچه که می خواهید زودتر و آسان تر به دست می آورید. بارها در این باره گفته ام که آنچه که می خواهید را روی کاغذ بنویسید و هر جمله را با عبارت من خوش حال هستم و خدا را شکر می کنم که.... شروع کنید و ادامه ی جمله را هرطور که می خواهید بنویسید.
وقتی طوری سپاس گذاری می کنید که انگار به خواسته تان رسیده اید، علامتی قدرتمند به عالم هستی می فرستید. این علامت می گوید که شما از قبل به خواسته تان دست یافته اید، چرا که هم اکنون شکرگذار آن هستید.